گلبرگ یاس

جانم فدای رهبر
  • حک شده روی دلم ، پیر خراسانی فقط جان فدا کردن بر آن ، دلدار نورانی فقط امر او امر خدا ، چــون نائب المهدی بُوَد 
  • تماس  
  • ورود 

خوردن و اشامیدن اسلامی

14 تیر 1394 توسط ملايي

خوردن و آشاميدن

خوردن و آشاميدن در نگاه دين بهره گيري از نعمت الهي در مسير بندگي خداست

 

# برخي آداب غذا خوردن:

 

1-حلال خوري

2-شست و شوي دست ( قبل و بعد غذا )

3-گفتن بسم الله

4-سپاسگزاري

5-راه نرفتن ( هنگام غذا خوردن )

6-نايستادن ( هنگام آشاميدن و غذا خوردن )

7-ندميدن ( خنک کردن غذا با فوت کردن )

8-نخوابيدن ( بر روي شکم هنگام غذا خوردن )

9-داغ نبودن غذا ( پرهيز از خوردن )

10-با طهارت بودن

11-توجه به مصلح غذايي ( هر غذايي رو نخوردن )

12-رعايت غذاي متناسب ( به اندازه خوردن )

13-رعايت غذا و ميوه هر فصل

14-به پشت دراز کشيدن بعد از غذا ( هضم بهتر غذا )

 

 

# برخي از احاديث مرتبط:

 

1> در حديث معراج آمده است:

اي احمد! اگر خوردن و آشاميدنت پاک باشد در حفظ و حمايت من هستي (1)

 

2> امير مؤمنان(س):

شستن دستان پيش از غذا و پس از آن ، روزي را زياد مي کند (2)

 

3> رسول خدا(ص):

با جماعت بخوريد و بسم الله الرحمن الرحيم بگوييد تا برکت غذا زياد شود (3)

 

4> رسول خدا(ص):

پاداش کسي که ميخورد و سپاس آن را مي گزارد همانند کسي است که براي خدا روزه مي گيرد (4)

 

5> امام صادق(س):

در حال راه رفتن غذا نخور مگر از روي ناچاري (5)

 

6> انس گويد:

رسول خدا(ص) از ايستاده آشاميدن نهي فرمود .پرسيدم:ايستاده غذا خوردن چه حکمي دارد ؟ فرمود:خوردن بدتر است (6)

 

7> رسول خدا(ص):

در خوردني و آشاميدني فوت نکنيد (7) ( غذا بقدري گرم نباشد که با دميدن خنک شود )

 

8> رسول خدا(ص):

در حالي که بر شکم خوابيده ايد غذا نخوريد (8)

 

9> رسول خدا(ص):

از غذاي داغ بپرهيزيد ، زيرا برکت را مي برد و غذاي سرد بخوريد ، چرا که هم گواراست هم برکتش بيشتر است (9)

 

10> اميرمؤمنان (س):

غذا خوردن در حال جنابت فقر مي آورد (10)

 

11> امام صادق(س):

هر گاه پنير و گردو با هم خورده شوند در هر يک شفايي هست ؛ ولي اگر جدا گانه خورده شوند در هر يک دردي هست (11)

 

12> امام رضا(س):

به اندازه اي غذا بخور که متناسب بدنت باشد و بيشتر از آن ارزش غذايي ندارد و هر کس به اندازه بخورد او را سود بخشد و همچنين است آشاميدن آب (12)

 

13> امام رضا(س):

به اندازه توان و ميل خود در تابستان غذاي با طبع سرد و در زمستان غذاي با طبع گرم و در دو فصل ديگر غذاي معتدل بخور (13)

 

14> امام رضا(س):

هرگاه غذا خوردي [ کمي ] به پشت دراز بکش و پاي راست را روي پاي چپ قرار ده (14)

 

پي نوشتها:

 

√1-ارشاد القلوب ، ص203

√2-مکارم الاخلاق ، ص139

√3-مکارم الاخلاق ، ص149

√4-الکافي ، ج2 ، ص94

√5-الفقيه ، ج3 ، ص354

√6-عوالي اللئالي ، ج1 ،ص76

√7-الجامع الصغير ، ج2 ،ص695

√8-الجامع الصغير ، ج ، ص688

√9-عوالي اللئالي ، ج1 ، ص163

√10-کتاب الخصال ، ص505

√11-الکافي ، ج6 ، ص340

√12-مستدرک الوسائل ، ج16 ، ص220

√13-بحارالانوار ، ج59 ، ص311

√14-الکافي ، ج6 ، ص299

کتاب مرجع:

کتاب مفاتيح الحياه(آيه الله جوادي آملي) . فصل 6

 

 

پيج مذهبي قرارگاه تهذيب ن.ف.س

============================

http://line.me/ti/p/%40led7406q

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

خوردن و اشامیدن اسلامی

14 تیر 1394 توسط ملايي

خوردن و آشاميدن

خوردن و آشاميدن در نگاه دين بهره گيري از نعمت الهي در مسير بندگي خداست

 

# برخي آداب غذا خوردن:

 

1-حلال خوري

2-شست و شوي دست ( قبل و بعد غذا )

3-گفتن بسم الله

4-سپاسگزاري

5-راه نرفتن ( هنگام غذا خوردن )

6-نايستادن ( هنگام آشاميدن و غذا خوردن )

7-ندميدن ( خنک کردن غذا با فوت کردن )

8-نخوابيدن ( بر روي شکم هنگام غذا خوردن )

9-داغ نبودن غذا ( پرهيز از خوردن )

10-با طهارت بودن

11-توجه به مصلح غذايي ( هر غذايي رو نخوردن )

12-رعايت غذاي متناسب ( به اندازه خوردن )

13-رعايت غذا و ميوه هر فصل

14-به پشت دراز کشيدن بعد از غذا ( هضم بهتر غذا )

 

 

# برخي از احاديث مرتبط:

 

1> در حديث معراج آمده است:

اي احمد! اگر خوردن و آشاميدنت پاک باشد در حفظ و حمايت من هستي (1)

 

2> امير مؤمنان(س):

شستن دستان پيش از غذا و پس از آن ، روزي را زياد مي کند (2)

 

3> رسول خدا(ص):

با جماعت بخوريد و بسم الله الرحمن الرحيم بگوييد تا برکت غذا زياد شود (3)

 

4> رسول خدا(ص):

پاداش کسي که ميخورد و سپاس آن را مي گزارد همانند کسي است که براي خدا روزه مي گيرد (4)

 

5> امام صادق(س):

در حال راه رفتن غذا نخور مگر از روي ناچاري (5)

 

6> انس گويد:

رسول خدا(ص) از ايستاده آشاميدن نهي فرمود .پرسيدم:ايستاده غذا خوردن چه حکمي دارد ؟ فرمود:خوردن بدتر است (6)

 

7> رسول خدا(ص):

در خوردني و آشاميدني فوت نکنيد (7) ( غذا بقدري گرم نباشد که با دميدن خنک شود )

 

8> رسول خدا(ص):

در حالي که بر شکم خوابيده ايد غذا نخوريد (8)

 

9> رسول خدا(ص):

از غذاي داغ بپرهيزيد ، زيرا برکت را مي برد و غذاي سرد بخوريد ، چرا که هم گواراست هم برکتش بيشتر است (9)

 

10> اميرمؤمنان (س):

غذا خوردن در حال جنابت فقر مي آورد (10)

 

11> امام صادق(س):

هر گاه پنير و گردو با هم خورده شوند در هر يک شفايي هست ؛ ولي اگر جدا گانه خورده شوند در هر يک دردي هست (11)

 

12> امام رضا(س):

به اندازه اي غذا بخور که متناسب بدنت باشد و بيشتر از آن ارزش غذايي ندارد و هر کس به اندازه بخورد او را سود بخشد و همچنين است آشاميدن آب (12)

 

13> امام رضا(س):

به اندازه توان و ميل خود در تابستان غذاي با طبع سرد و در زمستان غذاي با طبع گرم و در دو فصل ديگر غذاي معتدل بخور (13)

 

14> امام رضا(س):

هرگاه غذا خوردي [ کمي ] به پشت دراز بکش و پاي راست را روي پاي چپ قرار ده (14)

 

پي نوشتها:

 

√1-ارشاد القلوب ، ص203

√2-مکارم الاخلاق ، ص139

√3-مکارم الاخلاق ، ص149

√4-الکافي ، ج2 ، ص94

√5-الفقيه ، ج3 ، ص354

√6-عوالي اللئالي ، ج1 ،ص76

√7-الجامع الصغير ، ج2 ،ص695

√8-الجامع الصغير ، ج ، ص688

√9-عوالي اللئالي ، ج1 ، ص163

√10-کتاب الخصال ، ص505

√11-الکافي ، ج6 ، ص340

√12-مستدرک الوسائل ، ج16 ، ص220

√13-بحارالانوار ، ج59 ، ص311

√14-الکافي ، ج6 ، ص299

کتاب مرجع:

کتاب مفاتيح الحياه(آيه الله جوادي آملي) . فصل 6

 

 

پيج مذهبي قرارگاه تهذيب ن.ف.س

============================

http://line.me/ti/p/%40led7406q

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

نیمه شعبان

11 خرداد 1394 توسط ملايي

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

من یاغی نیستم

06 اردیبهشت 1394 توسط ملايي

روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند،

 

که شخصی باعجله آمدوضوگرفت وبه داخل اتاق رفت وبه نماز ایستاد،

 

با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا می آورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود،

 

به هنگام خروج با مرحوم کاشی رو به رو شد

ایشان پرسیدند: 

 

چه کار می کردی؟ ….

 

گفت: هیچ.

 

فرمود: تو هیچ کار نمی کردی؟

 

گفت: نه!

 

 می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند،

 

آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی؟

 

گفت: نه!

 

آخوند فرمود:

 

 من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی،

 

گفت: نه آقا اشتباه دیدی،

 

سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟

 

گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین،

 

این جمله در مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی تأثیر گذاشت،

 

تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند میپرسیدند،

 

 ایشان با حال خاصی می فرمود: 

 

من یاغی نیستم،

 

 

خدایا ما یاغی نیستیم….بنده ایم….اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده…..لطفا همین جمله را از ما قبول کن.

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

احترام

06 اردیبهشت 1394 توسط ملايي

یک جمله زیبا ازامير المومنين علی(ع) 

 

 نه سفیدی بیانگرزیبایی است.. 

 ونه سیاهی نشانه زشتی.. 

 کفن سفید اما ترساننده است..

 وکعبه سیاه اما محبوب و دوست داشنتی است.. 

 انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش…. 

 قبل ازاینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات رابه پیش الله گلایه کنی.. 

 نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر با ش ، 

 انسان بزرگ نمیشود ، جز به وسیله ی فكرش، 

 شریف نمیشود، جز به واسطه ی رفتارش، 

 و قابل احترام نمیگردد ، جز به سبب اعمال نیكش…… 

تقدیم به كسانی که شایسته ی احترامند…

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

باید بیش از پیش هوشیار بود

08 فروردین 1394 توسط ملايي

چینی های قدیم برای اینکه از شر حمله ی دشمنان در امان باشند دیوار بزرگ چین را ساختند؛ اما در صد سال اول ساخت دیوار ، سه بار دشمنانشان بدان نفوذ کرده و با چینی ها جنگیدند.

دشمنان از دیوار بالا نرفتند بلکه به دربانها رشوه داده و از آنها گذشتند.

چینی ها به ساخت بنای سد استوار پرداختند اما برای ساخت نگهبانهایش کاری نکردند غافل از اینکه نیروی انسانی مهمترین مسئله است.

یکی از شرق شناسان می گوید:

برای انهدام یک تمدن ، سه چیز را باید منهدم کرد:

اول) خانواده

دوم) نظام آموزشی

سوم) الگوها و اسوه ها

برای اولی منزلت مادر به عنوان مربی کودکان را متزلزل کن

برای دومی از منزلت معلم بکاه و در جامعه او را بی ارزش کن.

برای سومی منزلت نخبگان و دانشمندان را هدف قرار ده تا کسی آنها را الگوی خویش قرار ندهد.

 

و چه روزگاریست امروز کشورم که ازهرسه رنج میبرد و کسی نمیداند!!!هنوزم دیر نشده با ارسال مطالب آموزنده،افتخار به مفاخر ایران وتقویت خود باوری در جوانان دختران و پسران وعدم ارسال جوک های قومیتی،جنسیتی وتضعیف کننده اعتمادبه نفس …در حفظ وتقویت تمدن و هویت خود کوشا باشیم…

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

باید بیش از پیش هوشیار بود

08 فروردین 1394 توسط ملايي

چینی های قدیم برای اینکه از شر حمله ی دشمنان در امان باشند دیوار بزرگ چین را ساختند؛ اما در صد سال اول ساخت دیوار ، سه بار دشمنانشان بدان نفوذ کرده و با چینی ها جنگیدند.

دشمنان از دیوار بالا نرفتند بلکه به دربانها رشوه داده و از آنها گذشتند.

چینی ها به ساخت بنای سد استوار پرداختند اما برای ساخت نگهبانهایش کاری نکردند غافل از اینکه نیروی انسانی مهمترین مسئله است.

یکی از شرق شناسان می گوید:

برای انهدام یک تمدن ، سه چیز را باید منهدم کرد:

اول) خانواده

دوم) نظام آموزشی

سوم) الگوها و اسوه ها

برای اولی منزلت مادر به عنوان مربی کودکان را متزلزل کن

برای دومی از منزلت معلم بکاه و در جامعه او را بی ارزش کن.

برای سومی منزلت نخبگان و دانشمندان را هدف قرار ده تا کسی آنها را الگوی خویش قرار ندهد.

 

و چه روزگاریست امروز کشورم که ازهرسه رنج میبرد و کسی نمیداند!!!هنوزم دیر نشده با ارسال مطالب آموزنده،افتخار به مفاخر ایران وتقویت خود باوری در جوانان دختران و پسران وعدم ارسال جوک های قومیتی،جنسیتی وتضعیف کننده اعتمادبه نفس …در حفظ وتقویت تمدن و هویت خود کوشا باشیم…

یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

بخاطر مادر

28 اسفند 1393 توسط ملايي

نه میگیم کسی مشکی بپوشه.نه پای ثابت روضه باشه…نه اجباریه عزادارباشه ونخنده نه حرفی داریم که عروسی وعید بگیره فقط وفقط ☝اگردیدین

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

بخاطر مادر

28 اسفند 1393 توسط ملايي

نه میگیم کسی مشکی بپوشه.نه پای ثابت روضه باشه…نه اجباریه عزادارباشه ونخنده نه حرفی داریم که عروسی وعید بگیره فقط وفقط ☝اگردیدین

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

بخاطر مادر

28 اسفند 1393 توسط ملايي

نه میگیم کسی مشکی بپوشه.نه پای ثابت روضه باشه…نه اجباریه عزادارباشه ونخنده نه حرفی داریم که عروسی وعید بگیره فقط وفقط ☝اگردیدین

یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

فقط چند ایه!!!

23 اسفند 1393 توسط ملايي

بخون عشق کن……… 

 

*

*

*

*

*

*

*

*

*

*

*

*

*

 

چند آيه زيبا : 

 

گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟

گفت: «انَّ مع العسر یسرا»

“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)

*

گفتم: واقعا؟!

گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»

حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)

*

گفتم: خب خسته شدم دیگه…

گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»

از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)

*

گفتم: انگار منو فراموش کردی!

گفت:«اذکرونی اذکرکم»

منو یاد کن تا یادت باشم.

*

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!

گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»

تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)

«انّی اعلم ما لاتعلمون»

من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)

*

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟

گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»

حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.

(یونس/ 109)

*

ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)

گفت: «الیس الله بکاف عبده»

من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)

*

There are 2 comments on this post but you must be logged in to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیه تسلیت باد

13 اسفند 1393 توسط ملايي

زهرا بمان زندگیم را به هم نریز…

سنگ صبور من نرو از پیشم ای عزیز؛ 

ای دل خوشی زندگیم میشود نری..

از حال و روز من که شما باخبرتری.؛

گریه نکن محدثه غمگین نکن مرا.. 

با رفتنت غریب تر از این مکن مرا.؛

دلگرمی علی به نظر زود میروی..

نه سال شد فقط چقدر زود میروی.؛

(زهرا بمان و چهره غم را عبوس کن

 زهرا بمان و زینب مان را عروس کن)

 (زهرا نرو که بغض بدی در گلوی توست.. 

دامادی حسین و حسن آرزوی توست)

حرف از سفر زدی وتبسم حرام شد..

پیراهن حسین شنیدم تمام شد؛ 

باشد برو قبول علی بی پناه شد..

باشد برو قرار بعدی مان قتلگاه شد.؛

 باشد برو که کرببلا گریه میکنیم..

با هم کنار طشت طلا گریه میکنیم.

     یا امیــــــــــرالمومنــــــــــین(ع)

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیه تسلیت باد

13 اسفند 1393 توسط ملايي

زهرا بمان زندگیم را به هم نریز…

سنگ صبور من نرو از پیشم ای عزیز؛ 

ای دل خوشی زندگیم میشود نری..

از حال و روز من که شما باخبرتری.؛

گریه نکن محدثه غمگین نکن مرا.. 

با رفتنت غریب تر از این مکن مرا.؛

دلگرمی علی به نظر زود میروی..

نه سال شد فقط چقدر زود میروی.؛

(زهرا بمان و چهره غم را عبوس کن

 زهرا بمان و زینب مان را عروس کن)

 (زهرا نرو که بغض بدی در گلوی توست.. 

دامادی حسین و حسن آرزوی توست)

حرف از سفر زدی وتبسم حرام شد..

پیراهن حسین شنیدم تمام شد؛ 

باشد برو قبول علی بی پناه شد..

باشد برو قرار بعدی مان قتلگاه شد.؛

 باشد برو که کرببلا گریه میکنیم..

با هم کنار طشت طلا گریه میکنیم.

     یا امیــــــــــرالمومنــــــــــین(ع)

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

گل یاس

07 اسفند 1393 توسط ملايي

شماره⬅۸

 

خواب امام زمان

 

ﺷﺎﮔﺮﺩ: ﺍﺳﺘﺎﺩ، ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ؟

ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ : ﺷﺐ ﯾﮏ ﻏﺬﺍﯼ ﺷﻮﺭ ﺑﺨﻮﺭ . ﺁﺏ ﻧﺨﻮﺭ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺏ .

ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﯿﺮ ﺭﻭ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺖ .

ﺷﺎﮔﺮﺩ: ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﺋﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﺏ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ !

ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮ ﻟﺐ ﭼﺎﻫﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﺏ ﻣﯿﻨﻮﺷﻢ .

ﮐﻨﺎﺭ ﻟﻮﻟﻪ ﺁﺑﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﻫﺴﺘﻢ !

ﺩﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ …

ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ !

ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﺸﻨﻪ ﺁﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﺏ ﺩﯾﺪﯼ؛

ﺗﺸﻨﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺸﻮ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺒﯿﻨﯽ 

 

 

 

              ⬇ ⬇ ⬇

☜ ﻟﻄﻔﺎ ﺑﺎ ﺍﺷﺘﺮﺍڪ ﮔﺬﺍﺭﮮ ﺑـﮧ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭمطلب و لینک پیج ڪﻤڪ ڪﻨﯿﺪ 

 

پیچ رسمی من یک ایرانی مسلمانم

http://line.naver.jp/ti/p/~@CAN0077H

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

گل یاس

07 اسفند 1393 توسط ملايي

شماره⬅۸

 

خواب امام زمان

 

ﺷﺎﮔﺮﺩ: ﺍﺳﺘﺎﺩ، ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ؟

ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ : ﺷﺐ ﯾﮏ ﻏﺬﺍﯼ ﺷﻮﺭ ﺑﺨﻮﺭ . ﺁﺏ ﻧﺨﻮﺭ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺏ .

ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﯿﺮ ﺭﻭ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺖ .

ﺷﺎﮔﺮﺩ: ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﺋﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﺏ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ !

ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮ ﻟﺐ ﭼﺎﻫﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﺏ ﻣﯿﻨﻮﺷﻢ .

ﮐﻨﺎﺭ ﻟﻮﻟﻪ ﺁﺑﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﻫﺴﺘﻢ !

ﺩﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ …

ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ !

ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﺸﻨﻪ ﺁﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﺏ ﺩﯾﺪﯼ؛

ﺗﺸﻨﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺸﻮ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺒﯿﻨﯽ 

 

 

 

              ⬇ ⬇ ⬇

☜ ﻟﻄﻔﺎ ﺑﺎ ﺍﺷﺘﺮﺍڪ ﮔﺬﺍﺭﮮ ﺑـﮧ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭمطلب و لینک پیج ڪﻤڪ ڪﻨﯿﺪ 

 

پیچ رسمی من یک ایرانی مسلمانم

http://line.naver.jp/ti/p/~@CAN0077H

یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

فرصت کم!!!

07 اسفند 1393 توسط ملايي

روزی حضرت داوود … 

روزی حضرت داوود از یك آبادی میگذشت. پیرزنی را دید بر سر قبری زجه زنان. نالان و گریان. پرسید: مادر چرا گریه می كنی؟ پیرزن گفت: فرزندم در این سن كم از دنیا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پیرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پیرزن گفت: چرا؟ پیامبر فرمود: بعد از ما گروهی بدنیا می آیند كه بیش از صد سال عمر نمیكنند. پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید: آنها برای خودشان خانه هم میسازند، آیا وقت خانه درست كردن دارند؟ حضرت داوود فرمود: بله آنها در این فرصت كم با هم در خانه سازی رقابت میكنند. پیرزن تعجب كرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به سجده خدا میپرداختم.

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

فرصت کم!!!

07 اسفند 1393 توسط ملايي

روزی حضرت داوود … 

روزی حضرت داوود از یك آبادی میگذشت. پیرزنی را دید بر سر قبری زجه زنان. نالان و گریان. پرسید: مادر چرا گریه می كنی؟ پیرزن گفت: فرزندم در این سن كم از دنیا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پیرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پیرزن گفت: چرا؟ پیامبر فرمود: بعد از ما گروهی بدنیا می آیند كه بیش از صد سال عمر نمیكنند. پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید: آنها برای خودشان خانه هم میسازند، آیا وقت خانه درست كردن دارند؟ حضرت داوود فرمود: بله آنها در این فرصت كم با هم در خانه سازی رقابت میكنند. پیرزن تعجب كرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به سجده خدا میپرداختم.

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

خدای مهربانم

06 اسفند 1393 توسط ملايي

خدای مهربانم …

تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟

تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

 

کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نـبـیند

کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنـیابد

بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گـشوده نشود …

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

خدای مهربانم

06 اسفند 1393 توسط ملايي

خدای مهربانم …

تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟

تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

 

کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نـبـیند

کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنـیابد

بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گـشوده نشود …

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

خدای مهربانم

06 اسفند 1393 توسط ملايي

خدای مهربانم …

تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟

تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

 

کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نـبـیند

کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنـیابد

بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گـشوده نشود …

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

او حبیب خدا بود

05 اسفند 1393 توسط ملايي

☔☔☔☔☔☔☔


 او “حبیب” خدا بود 

غروب یک روز زمستانی هوا ناجوانمردانه سرد بود، سرد سرد.. 

باد هم از هر طرف به سر و صورت آدم سیلی می زد… 

سه تن از جوانهای روستا که خودشان و خانواده شان چند ماه گرسنگی کشیده بودند چند روزی بود که حتی یک دانه گندم یا جو هم نخورده بودند. گرسنگی و نگاه التماس گونه خانواده را تاب نیاوردند، تصمیم گرفتند شبانه به انبار گندم حبیب دستبرد بزنند.. 

آنها دزد نبودند ولی جبر شرایط بود.. 

در روستای “قره دره” زنجان آن سال حبیب تنها کسی بود که گندم هایش را به انگلیسی ها نفروخته بود، منظورم 95 سال پیش است که مصیبت قحطی و جنگ جهانی دوم همزمان بر سر هموطنان عزیز مان آوار شده بود. 

انگلیسی ها گندم ها را برای سربازانش با پول بیشتری خریده بودند و مردم ما روز به روز تلفات جانی می دادند… 

ولی حبیب گندم هایش را نفروخته بود.. 

سه جوان گرسنه منتظر شدند شب از نیمه گذشت.. 

با بیل و کلنگ پشت خانه کاه گلی حبیب را خراب می کردند که راه به انبار گندم باز کنند… 

چند کلنگ نزده بودند که حبیب و همسرش “عنبر” از خواب بیدار شدند… 

حبیب با تفنگ شکاری چند تیر هوایی شلیک کرد و سر صدا خوابید ولی آن شب حبیب برای همیشه بیدار شد. 


یکی از سه جوان که دیگر پیر شده بود قصه جوانمردی حبیب را برای جوانها تعریف می کرد.. 

پیر مرد می گفت: صبح شد، به ناچار رفتیم در خانه حبیب و قصه شب گذشته را تعریف کردیم و گفتیم که برای بردن گندم آمده بودیم و تو بیدار شدی… 

حبیب گفت آره برای همیشه بیدار شدم.. 

همسرش به داخل رفت برای هرکدام از ما حدود 10 کیلو گندم آورد و ما زمستان را با جیره سر کردیم..  

از آن روز به بعد حبیب هر روز صبح یک دیگ آش درست می کرد و به هرکدام از فقرا یک ملاغه آش می داد….

با جوانمردی و تدبیر حبیب خیلی از اهالی آن روستا و روستا های اطراف زنده ماندند.. 

آری حبیب در زمان قحطی تمام اندوخته و ذخیره غذایی خودش را با فقرا سهیم شد و نترسید که سال بعد گرسنه بماند… 

او حبیب خدا بود و خدا هم او را در ایام جوانی پیش خودش برد.. 

هدیه کنیم شادی روحش صلوات 

با کپی و انتشار این داستان واقعی، در ترویج جوانمردی سهیم باشیم 

همت عالی زیاد 


یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

ولادت حضرت زینب (ع)

05 اسفند 1393 توسط ملايي

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

ولادت حضرت زینب (ع)

05 اسفند 1393 توسط ملايي

یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

گلبرگ یاس

در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم دو ردپا بود و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک ردپا بود به خدا گفتم در سختی ها کنارم نبودی؟ گفت آن ردپایی که میبینی من هستم؛ تو را در سختی ها به دوش می کشیدم!!

شاید این جمعه بیاید شاید....
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو گر گلبرگ یاس

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس